دلگیرم.

ساخت وبلاگ

امروز صبح برای اولین بار بعد از اینکه رابطه مون قطع شد رفتم به جایی که فکر میکردم خانه عشق و امیدم بود . همیشه فکر میکردم اونجا خانه منه . اونجا عشقم جوانه زد و بزرگ شد . رشد کرد و با بزرگ شدنش ریشه دواند. اما الان بعد از ۲۰ سال تازه فهمیدم که این فقط حس من بوده و اصلا دو طرفه نبوده . 

وقتی که رسیدم اونجا توی دلم زجه زدم . اشک ریختم و روزهایی که گذشته بود مرور کردم . خیلی سخته و دردناک . اما میدانم که دیگه اینبار همه چی تمام شده . یعنی اینبار برای من تمام شد چون اون خیلی وقته که پرونده منو بسته . 

اما امروز حس خیلی بدی داشتم . و فکر میکنم حالا حالا ، حالم خوب نشه .

کاشکی همه ادما سعی میکردن انقدر همدیگر رو نرنجونن . دنیای خیلی بی ارزشتر از این حرفاست و زندکی خیلی کوتاهه. 

به زبانم نمیتوانم ببخشمش اما دلم نمیاد براش بد بخوام . برعکس اون که اصلا من براش اهمیت ندارم . حتی تو اخرین حرفش هم میگه من .همچنان من  . جز خودش هیچکس براش اهمیت نداره.

پس وقتی که اون اینطوری فکر میکنه دیگه ارزشی نداره که من دوستش داشته باشم و بخوامش . 

فقط خیلی سخت بود خانه ام رو ببینم و بدانه دیگه اونحا پا نمیگذارم .

این روزا خیلی دلکیرم .

شاپرک خانم...
ما را در سایت شاپرک خانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shaparkkhanomo بازدید : 166 تاريخ : جمعه 23 اسفند 1398 ساعت: 5:42