درد نگفتن.

ساخت وبلاگ

دارم روی خودم کار می کنم که بتوانم اتفاقات این چند ماه را پشت سر بگذارم و از روشون بگذرم . می خواهم یک کاری کنم که درد جدا شدن و تنهایی ام هر چه زودتر تمام بشه . خسته ام . خیلی خسته . کاشکی یک شانه ای بود که می توانستم سرم را بگذارم روش و یک دستی بود که منو نوازش می کرد، شاید اونطوری راحتتر می شد همه چی را پشت سر گذاشت .

به نظر من بدترین چیزی که ممکنه برای آدم اتفاق بیفته اینکه یک رازی داشته باشی که نتوانی با کسی در میان بگذاری . و فقط خودت باهاش کلنجار بری . حرف زدن با بقیه کمک می کنه حال آدم بهتر بشه ، اما وقتی نتوانی در مورد چیزی که پشت سر گذاشتی با کسی حرف بزنی ، خیلی احساس تنهایی و خستگی به آدم می ده .

شاپرکم خوبه که هستی . حداقل من اینجا برای خودم درد و دل می کنم ، می نویسم و بعضی روزها بر می گردم و از قبل نوشته هام را می خوانم . یکم آرامترم می کنه .

نوشته شده توسط Shapark در دوازدهم تیر ۱۴۰۲ |

شاپرک خانم...
ما را در سایت شاپرک خانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shaparkkhanomo بازدید : 62 تاريخ : دوشنبه 2 مرداد 1402 ساعت: 0:16