من با خودم چند، چندم؟

خیلی بده که آدم خودش با خودش تکلیفش مشخص نباشه . یعنی ندونه با خودش چند، چنده؟

می دانی بعضی وقتها فکر می کنم توی زندگی خیلی چیزا رو ندیده گرفتم و ازشون گذشتم . خیلی کارها می توانستم بکنم و نکردم . خیلی جاها می توانستم برم و نرفتم .

خودم رو الکی پایبند کردم . برای چی؟ برای کی ؟

خیلی سخته که بعد از بیست و اندی سال بفهمی که خیلی وقته که تو مسیر اشتباه داری می ری ! خیلی وقته که باید راهت رو عوض می کردی .

اما همین الان هم نمی دانم جرات این رو دارم که از همین جا دور بزنم . نمی دانم . کاشکی یک پیر فرزانه بودم که می توانست به همه سوالهایی که داری جواب بده . بدون هیچگونه جانبداری .