شاپرک خانم

ساخت وبلاگ
امشب بد جوری قاطی کردم ، همه چی داره آوار می شه روی سرم ، از اول صبح حالم بده ، انگار دارن توی دلم رخت می شورن . می دانم چمه، دیشب اشتباه کردم و موقع قدم زدن رفتم سمت محل کارش ، در حال مکالمه با تلفن همراهش دیدم ، معلوم بود داره با کسی حرف می زنه که نمی خواهد بقیه متوجه بشن و با توجه به نوع مکالمه اش معلوم بود که اون ور خط یک دوست جدیده ، مدت هاست نه بهم پیام میده ، نه بهم زنگ میزنه و نه باهام قرار می گذاره . بهانهش هم اینکه به خدا خیلی سرم شلوغه ، بارها بهش گفتم که باورم نمی شه . اینا همه اش بهانه است . یک پیام اول صبح یا آخر شب اصلا وقت نمی خواهد .اما خوب نمی دانم چرا بی خود من انقدر کشش می دم . بابا یک حرفی زد ، یک چیزی گفت ، تمام شد و رفت .تماش کن . بی خیالش شو . یکم واقع بین باش . چی داره که انقدر جذبت کرده ، هیچی ، شاید به خاطر پوچی و تنهایی خودمه که دست آویزش شدم . که اینطوری محتاجم که یکی بهم محبت کنه . یکی دوستم داشته باشه . یکی منو بخواهد . خدایا چرا توی این دنیای به این بزرگی من سهمی از عشق ندارم .چرا هیچکس دوستم نداره . من که انقدر آدم بدی نیستم .کجای راهمو اشتباه امدم. چی کار کردم که دارم تاوانش رو می دم . جز اینکه همیشه کمک حال بودم.دلم برای اینکه کسی دوستم داشته باشه تنگ شده . برای اینکه سینه ای باشه که سرم را بگذارم روش . برای اینکه کنارش راحت بخوابم و نوازشم کنه . بهم بگه دوستت دارم . بگه بدون تو زندگی کردن برام سخته .از دیشب تا حالا دارم با خودم کلنچار می رم که توی ذهن و قلب خودم همه چی را تمام کنم . اگه هم یک روزی بهم مسیج داد یا زنگ زد بهش بگم خیلی وقتا هرچی که بینمون بوده تمام شده.برای من همیشه دل کندن سخته . خیلی سخت . چون خیلی سخت کسی رو به حریم خودم را شاپرک خانم...ادامه مطلب
ما را در سایت شاپرک خانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shaparkkhanomo بازدید : 6 تاريخ : جمعه 21 ارديبهشت 1403 ساعت: 17:43

چند روزه بد جوری با خودم دارم کلنجار می رم ، هر گوشه دلم یک خبری هست . یک سری برنامه برای خودم داشتم که متاسفانه فعلا بعضی هاشون را باید حذف کنم. بخاطر همین یکم زندگی ام قاطی پاطی شده. بخاطر همین دائم دارم فکر می کنم.می خوام یک مسیر درست را انتخاب کنم . میخواهم با اطمینان قدم بعدی ام را بردارم .نمی دانم چقدر موفق میشم . اما حس تولی دلم بد جوری داره داغونم میکنه .توی روزهای گذشته یک سری دوستی ها را خودم برای اولین بار به طور کامل قطع کردم . انقدر مصمم بودم که تمام چت های واتس اپ رو هم در جا پاک کردم . چقدر و تا کی خودم را شکنجه کنم .بس دیگهفقط مونده یک مورد دیگه . اگه بتوانم اون رو هم به طور کامل پاکش کنم فکر کنم شاید یکم راحت بشم . چون نمی خوام الکی انتظار کسی را بکشم ، چون دیگه منتظر نمی مانم که برم توی آغوشش و پناهم باشه ، نوازشم کنه و منو دوست داشته باشه .قطعاً تنها تر می شم . اما فکر کنم از همان روز اول زندگی من تنهایی قسمتی از تقدیر من بوده . می خوام سعی کنم از همین شرایطم لذت ببرم و دنبال آدمهای گذشته نباشم .خیلی ساله که می خواهم عوض بشم . خیلی هم سعی کردم . اما اینبار می خوام پوست بندازم و قالبم را عوض کنم .باید تا خیلی دیر نشده یاد بگیرم زندگی کنم و از لحظه هام لذت ببرم .من زندگی رو دوست دارم . حالا اشکالی نداره که کسی توی این دنیا منو دوست نداره. نوشته شده توسط Shapark در دوازدهم اردیبهشت ۱۴۰۳ | شاپرک خانم...ادامه مطلب
ما را در سایت شاپرک خانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shaparkkhanomo بازدید : 6 تاريخ : جمعه 21 ارديبهشت 1403 ساعت: 17:43

این روزها بد جوری همه چی قاطی شده ، نگرانم ، مضطربم ، فکرم مشغوله و اصلا نمی دانم قراره چی کار کنم . همیشه فکر می کردم برنامه های برای شروع دارم و راستش الان یک حس ترس از شکست توی وجودم رخنه کرده و نمی دانم دارم به کدام سمت می رم.انگار با چشم های بسته باید یک راهی رو که نمی شناسم برم . امیدوارم کم نیارم و بتوانم موفق باشم. اول از همه باید یک کم خستگی در کنم و توی همین زمان به ایده ها و فکرهام بپردازم شاید بتوانم از توی دلش یک چیز قشنگ در بیارم و بقیه عمرم را سرگرم انجامش باشم .نگرانم شاپرکم و خیلی تنها نوشته شده توسط Shapark در بیست و یکم فروردین ۱۴۰۳ | شاپرک خانم...ادامه مطلب
ما را در سایت شاپرک خانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shaparkkhanomo بازدید : 10 تاريخ : دوشنبه 3 ارديبهشت 1403 ساعت: 17:32

من عاشق اینم که دوست داشته بشم و یکی قلبش برای من بتپه . اما فکر کنم این اتفاق هیچ وقت برای من نمی افته . هیچ وقت هیچکس عاشق من نمی شه.

نوشته شده توسط Shapark در بیست و یکم فروردین ۱۴۰۳ |

شاپرک خانم...
ما را در سایت شاپرک خانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shaparkkhanomo بازدید : 12 تاريخ : دوشنبه 3 ارديبهشت 1403 ساعت: 17:32

اینکه بخوای یک تصمیم بگیری که بتوانی بقیه عمرت را سپری کنی یکم ترسناکه . من الان جایی وایستادم که احساس ترس توی کل وجودم رخنه کرده، یعنی من راه خودم را پیدا می کنم . یعنی می توانم موفق بشم .امیدوارم . بعضی وقتا باید زد توی دل ترس و جلو رفت . باید شروع کنم. البته یکم وقت لازم دارم. نوشته شده توسط Shapark در بیست و ششم فروردین ۱۴۰۳ | شاپرک خانم...ادامه مطلب
ما را در سایت شاپرک خانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shaparkkhanomo بازدید : 10 تاريخ : دوشنبه 3 ارديبهشت 1403 ساعت: 17:32

سلام ، سال نو .

سلام زندگی جدید و تازه

همیشه از روزی که شامرکم به دنیا امد ، اول فروردین حتما یک مطلب میگذاشتم و تولدش رادتبریک میگفتم ، امسال اما نمیدانم‌چی شد که نشد ،

شاپرکم با یک روز تاخیر تولدت مبارک

نوشته شده توسط Shapark در دوم فروردین ۱۴۰۳ |

شاپرک خانم...
ما را در سایت شاپرک خانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shaparkkhanomo بازدید : 13 تاريخ : يکشنبه 19 فروردين 1403 ساعت: 19:38

امروز اولین روز کاری هستش که من نمیرم سر وار ، نمیدانموچه حسی دارم ، امیدوارم برام خوب پیش بره شاپرک خانم...
ما را در سایت شاپرک خانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shaparkkhanomo بازدید : 17 تاريخ : يکشنبه 19 فروردين 1403 ساعت: 19:38

امروز ابتدای روز یک تیکه از وجودم کنده شده و رفت به یک کشور دیگه که بتوانن یک زندگی جدید و موفق را برای خودشون بوجود بیارن . همیشه میدانستم مهاجرت درد داره اما هیچ وقت اینطوری با خون و گوشتم حس نکرده بودم . خیلی سخت و دردناکه . از یک طرف امبدواری که زندگی جدیدشون بهتر باشه و از یک طرف حس میکنی که وجودت تیکه پاره شده . میدانم باید زمان بدم تا کم کم به نبودنشون عادت کنم . اما جلوی اشکام را نمیتوانم بگیرم . میدانم توی دل اونها هم الان غوغاست . برای اوناهام سخته ، خیلی سخت ، و اون کوچولو چطوری میخواهد این همه دوری را تحمل کنه . میدانم از پسش برمیایم همه با این دوری کنار میایم تا زندگی شون قشنگ تر بشه . اما من معتقدم برای کسانی که میمانن مهاجرت سخت تره نوشته شده توسط Shapark در دهم فروردین ۱۴۰۳ | شاپرک خانم...ادامه مطلب
ما را در سایت شاپرک خانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shaparkkhanomo بازدید : 14 تاريخ : يکشنبه 19 فروردين 1403 ساعت: 19:38

چند وقتی هستش که به خاطر مشغله کاری نتوانستم بیام اینجا . دیگه دارم با یک فصل از زندگی ام خداحافظی می کنم و وارد روزهای جدید می شم .برای خودم هم سخته و هم دردناک و هم خوشایند . یک حس عجیبی دارم. انگار می خواهم به یک دنیای ناشناخته پا بگذارم و نمی دانم قرار منتظر چی باشم . اما امیدوارم روزهای قشنگی پیش رو داشته باشم . می دانی آخه من واقعا زحمت کشیدم . شاید دیگه واقعا حقم باشه که یکم روزهای قشنگ را ببینم . امروز اینو نوشتم تا به یادگار برای خودم بمونه که هر وقت این متن را خواندم این حسی که الان توی وجودم را به یاد بیارم .حالا می فهم که چرا هیچ کس زمان مردنش را نمی دانه ، برای اینکه اگه زمان تمام شدن یک چیزی را بدانی ، زندگی برات گیج کننده می رسه و نمی توانی از لحظه هات لذت ببری . همه اش چشمت به روز پایانی هستش و روزهای که سپری میشه را نمی توانم قشنگ حس کنی . نوشته شده توسط Shapark در بیستم اسفند ۱۴۰۲ | شاپرک خانم...ادامه مطلب
ما را در سایت شاپرک خانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shaparkkhanomo بازدید : 16 تاريخ : چهارشنبه 23 اسفند 1402 ساعت: 2:21

این روزها دارم سعی می کنم یک فصل از زندگی را به طور کامل ببندم و وارد دوره جدیدی بشم . یکم توی دلم دلشوره دارم و بعضی وقتا فکر می کنم نکنه دارم اشتباه می کنم ، شاید هنوز وقتش نشده ، باید ادامه بدم . اما از طرفی هم خودم را دلداری می دم که بسه دیگه اینهمه کار کردی ، بگذار این دوران تمام بشه ، بیا برو بقیه روزهای زندگی ات را یک جور دیگه تجربه کن . شاید من توی این سال ها یاد نگرفتم که جور دیگه هم می شه زندگی کرد . دارم سعی می کنم فقط به همه کارهام برسم و پرونده کارهام را ببندم و وارد مرحله جدید زندگی ام بشم . باید چشم ها را ببندم و برم توی دل تغییرات . اینطوری شاید جرات پیدا کنم . دارم سعی می کنم به خودم و بقیه بقبولانم که تصمیم درستی گرفتم . واقعا می خواهم این فصل از زندگی را تمام کنم . امیدوارم که روزهای قشنگی پیش روم باشه . امیدوارم که بتوانم از ماحصل این سال ها بقیه سال های زندگی ام را راحت زندگی کنم . امیدوارم که بتوانم کارهای جدید را تجربه کنم . نوشته شده توسط Shapark در بیستم دی ۱۴۰۲ | شاپرک خانم...ادامه مطلب
ما را در سایت شاپرک خانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shaparkkhanomo بازدید : 21 تاريخ : پنجشنبه 21 دی 1402 ساعت: 12:53